شنبه 30 فروردين 1399 , 05:31
پیشنهاد و معرفی / جور دیگر باید دید؛
فیلمهای هنروتجربهای/«آی آدمها»،«روغن مار»،«برگ جان»
فاش نیوز- در ادامه پیشنهاد و معرفی آثار هنروتجربهای که این روزها درشبکههای پخش آنلاین (VOD) در دسترس هستند، نگاهی کردهایم به فیلمهای «روغن مار» علیرضا دادوودنژاد، مستند «آی آدمها» رخشان بنیاعتماد و «برگ جان» ابراهیم مختاری.
«روغن مار»: جسارت و تجربه
علیرضا داوودنژاد جزو آن دســته از کارگردانان سینمای ایران است که در تمام سالهای حضور و فعالیتش در سینمای ایران به جستوجوی راهی برای ارتباط هر چه بیشتر تماشــاگران ایرانی با سینما و دستیابی ســینمای ایران به فرمها و مضامین غیرتکراری است.او همواره برای رســیدن به ایــن راه در خود زندگی کندوکاو کرده تا به قصه و قصههایی سینمایی برای روایت زندگی برسد. داودنژاد در اغلب فیلمهایش سعی دارد از دل زندگی روزمره قصههای سینمایی جذاب و دیدنی روایت کند او معتقد است، اگر این اتفاق بیافتد، مخاطب هم با آن ارتباط برقــرار میکند. نمونه چنین تلاشهای چشمگیر و سرسختانهای را پیش از «روغن مار» بهخصوص در فیلمهایی مثل «نیاز»، «مصائب شــیرین» و «بچههای بد» هم از داوداین کارگردان شاهد بودهایم.
فیلم سینمایی ۷۵ دقیقهای «روغن مار» که در تهران و شمال فیلمبرداری شد، نوزدهمین ساخته علیرضا داودنژاد است که بازیگر معروفی ندارد و همه افراد جلوی دوربین نابازیگر هستند .داوودنژاد خود کارگردانی، تهیهکنندگی، فیلمبرداری و تدوین فیلم «روغن مار» را بر عهده داشته و تصویر برداری را با دوربین موبایل انجام داده است . او درباره دلیل ساخت فیلم «روغن مار» گفته است: « فیلم «روغن مار»تجربه دیگری برای دستیابی به سینمای ملی، سینمایی که به زندگی ایرانی نزدیک است. سینمایی که آدمهای ایرانی، روابط ایرانی و میزانسهای ایرانی دارد».
«روغن مار» به گفته بسیاری از منتقدان از فیلمهای جسورانه و بــه یادماندنی کارنامه داوودنــژاد است که با سالها تجربه در سینما نشان داده و ثابت کرده که سینمای قصهگو را درک کرده و به دنبال تجربههایی جدید در عرصه سینماســت. کارگردان تجربهگرایی که به گفته خودش فرقی با روزهای اولی که به سینما آمده حس نمیکند. هوشنگ گلمکانی درباره فیلم «روغن مار» یادآور شده است: « دقیقا یک فیلم تجربی به سبک داودنژاد است که بهخصوص با بخش سومش، بهخوبی میتوان آن را به عنوان فیلمی از این فیلمساز جسور و تجربهگرای سینمای ایران بهجا آورد. یعنی فیلمیست که امضای او را دارد. هم غیرمنتظره است و هم اینکه پس از تماشایش، دیدن چنین فیلمی را از او، بعید نمیدانیم».
«آی آدمها»: ستایش از همیاری
مستند تاثیرگذار «آی آدمها» محصول سال ۱۳۹۴ به کارگردانی رخشان بنی اعتماد درمورد گروه پزشکان داوطلب ایرانی و فرانسوی از طریق موسسه خیریه زنجیره امید است که کودکان بیمار و محروم را از سراسر ایران در سه رشته قلب، ارتوپدی و ترمیم استخوانی در بالاترین سطح استاندارد، درمان میکنند.
این مستند در سال ۹۵ در گروه هنروتجربه اکران شد و مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت. بنیاعتماد پیرامون محور اصلی مستند خود و چرایی رفتن به سراغ این موضوع گفته است: «آشنایی با گستره فعالیت زنجیره امید که نهفقط درمان کودکان محروم را فارغ از دین، نژاد و ملیت در سه رشته ترمیمی، قلب و ارتوپدی دربالاترین سطح استاندارد هدف خود قرار داده، بلکه در جهت ارتقای سطح پزشکی اطفال در کشور تلاش میکند، انگیزهای شد برای بیشتر شناختن این موسسه نیکوکاری. اهمیت کار داوطلبی در بالاترین سطح تخصصی پزشکی یکی از موضوعات مهم دیگری بود که من را مصمم به ساخت «آی آدمها» کرد.»
بنی اعتماد در گفتوگو باسایت هنروتجربه درباره اهمیت معرفی افرادی که به یاری همنوع خود میروند اشاره کرده است :« در مستند«آیآدمها»بی تردید درد و رنج کودک بیمار میتواند احساسات را برانگیزد، اما در این میان ارزش و احترام به کار داوطلبی هم نمود پیدا میکند.آدمهایی که با حرکت خودشان از این درد و رنج داستانهای شنیدنی از تلاش و بودن را میسازند. به نظر من جامعه ما به شدت نیاز به چنین الگوهایی دارد، جوانان ما نیاز به دانستن درباره چنین آدمهایی دارند که به هر دلیلی یا دیده نمیشوند یا نمیخواهند دیده شوند. مخاطبین «آیآدمها» از هر قشری با چشمهای پراز اشک و ورم کرده از سالن بیرون میآیند، اما وجه اشتراک حرفشان این است که چقدر خوب که ما اینها را دیدیم و چقدر خوب که هنوز در جامعه چنین آدمهایی وجود دارند و حالا ما چه کاری میتوانیم بکنیم؟ خوشبختانه منتقدین هم نقدهای خیلی خوبی بر این فیلم نوشتهاند. به نظر من همین اندازه به وجود آوردن این بحث و شور وظیفه من فیلمساز است و سعی میکنم نقش خودم را به درستی بازی کنم تا این موقعیتها دیده شود. همین امید به بهبود بخشی و انگیزه مشارکت در یک حرکت اجتماعی را من امید میدانم.امید از نظر من مقاومت و تلاش در جهت بهبود بخشی از جامعه و حرکت است. کسانی هستند که فیلمهایم را به سیاه نمایی و یاس و ناامیدی متهم میکنند،اما خودم میدانم که نگاهم چه بوده و اصلا دوست ندارم، تماشاگر را فریب دهم و امید واهی و تصویر دروغین به او بدهم.از نظر من امید یعنی این که هنوز هستیم، کار میکنیم و میتوانیم تغییر ایجاد کنیم».
«برگ جان»: طبیعت بکر
ابراهیم مختاری که در سینمای مستند سابقه درخشانی دارد،پس از گذشت بیست و چهار سال از کارگردانی اولین فیلم بلند سینماییاش «زینت» دومین فیلم سینمایی خود را با نام «برگجان» مقابل دوربین برد.
او در گفتوگویی باسایت هنروتجربه درباره فاصله طولانی دو فیلم بلند داستانیاش توضیح دادهاست:«هر چیزی در زمانی که باید اتفاق بیافتد، میافتد». او همچنین درباره فرم روایی و استفاده از نماهای باز گفته است: « به نمای باز علاقه دارم چون حس میکنم به مخاطب اجازه نفس کشیدن میدهد. مخاطب میتواند به انتخاب خودش به هر قسمت از این نمای باز که دوست دارد، نگاه کند و بخشی را نگاه نکند. به نظرم اینکه بخواهیم مدام با نمای درشت فیلم را جلو ببریم، نگاهی استبدادی است. یعنی مخاطب را مجبور میکنیم که فقط چیزی را ببیند که ما میخواهیم! بنابراین تا جایی که امکان داشته باشد از تکرار اندازه نمای درشت پرهیز میکنم ولی به هرحال سینما حرف زدن با کمک همین قاببندیهاست. بنابراین اندازه قابم را طوری انتخاب میکنم که به روند قصه فیلم کمک کند و در راستای آن باشد. قصه «برگ جان» هم به نماهای باز نیاز داشت و ایجاب میکرد که فضای اطراف شخصیت و جغرافیایی که در آن حاضر است، دیده شود. اگر فضا دیده نمیشد، حرفهایی که آقا رحیم درباره خشکسالی میزد مفهومی نداشت. از طرفی جغرافیا در این فیلم عنصر مهمی بود و باید روی آن تمرکز بیشتری میشد تا بهتر بتوان تأثیری که طبیعت روی این شخصیتها میگذارد را درک کرد. به نظرم بخشی از لذت تماشای فیلم در این است که تماشاگر بتواند خودش را در فضا احساس کرده و آن را کشف کند، رسیدن به این کشف با استفاده مدام از نماهای بسته امکانپذیر نمیشود».
«برگ جان» که سعید پورصمیمی، مهدی احمدی و مریم مقدم در آن به ایفای نقش میپردازند در جشنواره های مختلفی به نمایش درآمده و جوایز متعددی را دریافت کردهاست.ابراهیم مختاری در مورد چگونگی شکلگیری «برگ جان» توضیح داده است: « با شخصیت نورالله زمان ساخت مستند «زعفران» برخورد کردم .البته برای فیلم «برگ جان» دو شخصیت را یکی کردم و مش رحیم شکل گرفت. حتی در مورد این اتفاق، یک فیلمنامه کوتاه نوشتم که جایزه هم گرفت.اما بعد هر وقت صحبت از زعفران و نهال و محیط زیست میشد، این اتفاق مرا رها نمیکرد، پس سعی کردم پول جور کنم و «برگ جان» را بسازم. احساس کردم ادراک این آدمها از جهان هستی با من فرق میکند. آدم این فیلم کسی است که اوایل یک جور دیگر نگاه میکند اما با تلنگری پیش میرود و در پایان به کشفی جدید از خود و پیرامونش میرسد. مثل خود من که جهان خودم را داشتم اما با دوجمله جهانم شکست و به نظرم برای هر انسانی این یک سعادت است که با جهان دیگری آشنا شود و بتواند در جهان جدیدی زندگی کند».
* منبع: هنر و تجربه